ترولهای ثبت اختراع
برخی شرکتها هستند که کارشان کسب درآمد از نقض پتنت توسط شرکتهاست. این شرکتها معمولا به عنوان یک شرکت حقوقی عمل میکنند و پتنتهایی هم که دارند برای تولید و یا بازار نیست!
آنان شبانه روز در حال ثبت پتنت و یا ترید مارک در کانادا هستند، تا اگر شرکتی بصورت سهوی، حتی پتنت آنان را نقض کند از آن شرکت کسب درآمد کنند.
به اصطلاح این شرکتها پتنت ترول «Patent Troll» یا «Patent Assertion Entity» نام دارند. بحث اخلاق در تجارت آزاد جهانی یک معقوله متفاوتی است و به اغراق گویی نیز بر میگردد که ریشه آن در تبلیغات است.
اما قبل از بیان این توضیحات بهتر است که یکسری از سوالات را در مورد تبلیغات تجاری در کانادا در ذهن خودتان و با خودتان بازگو کنید:
۱. چه چیز باعث میشود که مردم به من مراجعه کنند؟
۲. یک پیام تبلیغاتی چگونه مردم را متقاعد میسازد که خرید کنند؟
۳. این پیام چگونه باید با خط مشیها و راهبردهای صاحب تبلیغ مطابقت کند؟
۴. یک پیام تبلیغاتی چگونه ساخته میشود؟
۵. یک پیام تبلیغاتی چگونه باید منتقل شود؟
۶. تاثیر این پیام را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
و در ادامه راجع به تبلیغات ..
۱. چه کسی باید و چه کسی نباید هدف تبلیغ قرار بگیرد؟
۲. چه چیزی باید و چه چیزی نباید تبلیغ شود؟
۳. چه چیزی باید و چه چیزی نباید محتوای پیام تبلیغاتی واقع شود؟
۴. چه چیزی باید و چه چیزی نباید لحن نمادین پیام تبلیغاتی باشد؟
۵. چه چیزی باید و چه چیزی نباید میان تبلیغات و رسانههای جمعی، رابطه برقرار کند؟
۶. چه چیزی باید و چه چیزی نباید تعهد آگاهانه تبلیغات نسبت به اجتماع باشد؟
متاسفانه پاسخ به سوالات فوق به راحتی به دست نمیآید. در این صورت تبلیغ کننده باید تعدادی از عوامل مربوط، نظیر ماهیت شرکت، ماموریت، هدفهای بازاریابی، منابع موجود و رقابت را در نظر بگیرد. حتی پس از آن، آن چیزی که اخلاقی یا غیر اخلاقی است، هنوز قضاوتی است که توسط افراد غیر موجه صورت میگیرد. اشتباهات اتفاق میافتند و بعضی از شرکتها برای مدتهای مدید، بهای آن را میپردازند.
تبلیغات تجاری در کانادا در بر گیرنده مسائل اخلاقی متعددی است. مسائل برجسته میتوانند اغراق گویی، ذائقه یا سلیقه، قالبی بودن، تبلیغ مسائل بحث بر انگیز و …. باشند. درگیر شدن با هرکدام از این تکنیکها همیشه بر سر راه تبلیغ کنندگان بوده و هست. فقط به صرف اینکه این امر کاری غیر قانونی نبوده است، به معنای آن نیست که صحیح هم بوده باشد. علاوه بر این، مصرف کنندگان مورد نظر ممکن است بر اساس مسائل اخلاقی، محصولات یک تبلیغ کننده را در مقابل دیگری انتخاب کنند.
اغراق گویی در تبلیغات تجاری در کانادا
از آنجا که دولت فدرال مواردی را که در بر گیرنده اغراق گوییهای واضح، یا ادعاهای گزافه گونه اند تعقیب نمیکند، موضوع اغراق گویی بیش از آنکه مسئله قانونی باشد به عنوان یک موضوع اخلاقی مطرح شده است. هر کس تجربهای با انواع خدمات و محصولات اغراق گویانه دارد. به عنوان مثال برگر کینک، بهترین همبرگر در تمام دنیا. یا تخفیف ویژه برای اعضای این گروه. ادعاهای اغراق آمیز از نظر قانونی به عنوان یک حق انحصاری متفاوت با دیگر ادعاهای تبلیغی دیده میشود و منطق قانون فرض را بر این قرار میدهد که مصرف کنندگان از تبلیغات انتظار اغراق گویی و ادعاهای بزرگ را دارند و لذا میدانند که جملههای مشخص اغراق گونه نباید به عنوان حقایق اصلی باور شوند. یا به عبارت ساده تر، متن صریح قانون فدرال اغراق گویی را چنین تعریف کرده: «تبلیغات یا سایر معرفهای فروش که با استفاده از عقاید ذهنی، صفات عالی و اغراق گویی به طور مبهم و معمولا بدون بیان هیچ واقعیت به خصوصی فروش یا انجام خدماتی را تشویق کند».
این بحث چیزی است که در دنیا و حتی در کانادا پایانی بر آن نیست و منتقدان میگویند اغراق گویی گمراه کننده است و باید مقررات کمیسیون فدرال تجارت (اف تی سی) آن را کنترل کند. مدافعان نیز در مقابل میگویند افراد منطقی میدانند که اغراق گویی فقط راهی برای نشان دادن اشتیاق نسبت به یک محصول یا خدمات است و مصرف کنندگان این جنبه از کار را درک میکنند و متاسفانه شواهد تجربی به دست آمده که از هریک از موارد فوق حمایت میکند بسیار ناهماهنگ است. اما حاوی یک پیام است و آن مسائل اخلاقی که در موارد فوق آن را بصورت کامل توضیح دادیم که بسیار مهم است و باعث تصمیم گیری است.
کلیشهای سازی تبلیغات
یعنی معرفی گروهی از مردم در یک الگوی غیر متنوع که در آن تفاوتهای فردی لحاظ نشده است. مانند کسب و کارهایی که فقط به شکلی مانند اسپم تبلیغات بدون هدف خود را تکرار میکنند.
تهیه و تنظیم : انجمن بازرگانی ایران و کانادا