ساختارهای سازمانی در قلب تلاش بشر قرار دارند و عمیقاً در نهادهای انسانی منعکس می شوند. امروز بین دو سبک اصلی ساختارهای سازمانی تنش خاصی متمرکز و توزیع شده است. هیچ توضیحی در مورد شکل ظاهری ساختارهای متمرکز وجود ندارد. ما آنها را دیده ایم و با آنها تعامل داشته ایم. دولت فدرال ، بیشتر موسسات مالی عمده ، از جمله بانکهای مرکزی ، و نظامیان متعارف. اینها همه نمونه ای از سازمانهای متمرکز است. اما تمرکز فقط مشخصه نهادها نیست. این همچنین یک ویژگی طراحی در سیستم های مقیاس بزرگ است که در هسته اصلی فعالیت اقتصادی قرار دارند. به عنوان مثال ، موتور جستجوی گوگل را در نظر بگیرید. این فقط نمونه دیگری از یک سیستم متمرکز است. یکی که اطلاعات را از سراسر وب جمع آوری کرده و در یک پایگاه داده متمرکز نگهداری می کند ، که توسط یک شرکت اداره می شود و توسط گروه کوچکی از مدیران ، توسعه دهندگان و کارشناسان فناوری اطلاعات اداره می شود. امروزه بیشتر سرویس های مبتنی بر داده های ابری، همه سیستم های متمرکز هستند. حتی اگر آنها به دلایل عملکردی دارای اجزایی باشند که حداقل در مناطق محتلف جغرافیایی توزیع شده باشند ، ساختار اطلاعاتی ، سازوکارهای کنترل و سازوکارهای حاکمیتی همچنان در مرکز هستند.
سازمانها و ساختارهای توزیع شده چه چیزی دارند؟
از دنیای مالی می توان دو نمونه از سیستم های توزیع شده را که اخیراً عناوین اصلی را به خود اختصاص داده اند ، شناسایی کرد. اولین مورد ، ذخیره غیر متمرکز ارزش ، رمز ارز بیت کوین است. این هم یک وسیله تبادل با دامنه فرکانس پایین است و هم ذخیره ارزش زیادی است که برای عملکرد به هیچ مرجع متمرکز نیاز ندارد. این می تواند توسط افرادی که به شبکه بیت کوین نظیر به نظیر وصل شده اند ، استخراج یا تولید میکنند در ارتباط باشد ، که از قوانین پیروی می کند و محاسبات لازم برای شرکت در بیت کوین را انجام می دهند. همه آنها در یک سیستم از این نوع برابر هستند و هیچ یک از نهادها اختیارات بیشتری نسبت به سایر نهادهای شرکت کننده ندارد. مثالی دیگر از دنیای مالی ، انجمن WallStreetBets یا “صندوق پرچین توزیع شده” در Reddit است. این یک گردهمایی از صدها هزار سرمایه گذار خرده فروش عمدتا کوچک است که هر یک نظرات خود را ارائه می دهند ، اما در عین حال می تواند تحت تأثیر جریان باز ایده ها ، نظرات و اطلاعاتی باشد که توسط سایر شرکت کنندگان WSB با آنها به اشتراک گذاشته شده است. هیچ کس نمی تواند جامعه WSB را وادار کند که به روشی خاص عمل کند ، اما در واقع یک توافق میان آنها ایجاد می شود. آنچه در نتیجه چنین اجماعی حاصل می شود می تواند یک نیروی اقتصادی قدرتمند باشد ، همانطور که درمورد GameStop اخیرا این موضوع به خوبی نشان داده شده است.
سیستم های توزیع شده البته فراتر از امور مالی هستند. در ارتش ، ازدحام هواپیماهای بدون سرنشین مستقل در خشکی ، دریا و هوا نمونه هایی از سیستم های توزیع شده در حال ظهور هستند که برای رسیدن به اهداف مأموریت خود به کنترل کننده متمرکز نیاز ندارند. در حاکمیت و ساختار دولت های ملی ، کشورهای مشترک المنافع ، کنفدراسیون ها و فدراسیون ها نمونه هایی هستند که در پیوستگی سیستم های توزیع شده و متمرکز وجود دارد. ایالات متحده شروع به یک سیستم بسیار پراکنده تر از امروز کرده است. بسیاری از مراجع متمرکز ، فوق العاده ، قوانین و نهادهای نظارتی بیشتر از آنچه بنیانگذاران کشور پیش بینی کرده اند ، به چارچوب دولت اضافه شده اند. چه خوب و چه بد ، باید به اهمیت انتخاب ساختار مناسب برای یک سیستم ، تجارت یا کشور اعتراف کرد. پارادایمهای متمرکز یا توزیع شده ساختاری را بر روی سیستمها ، سازمانها و دولتها طرح ریزی می کنند که انبوه بر تکامل این موجودات و تجربه شهروندان وابسته به آنها تأثیر می گذارد.
تمرکز یا توزیع یک سوال اساسی در زمینه طراحی جامعه است. آیا با ایجاد محدودیت در فروشگاه های توزیع شده با ارزش و ابزارهای مبادله ای مانند ارز رمزپایه ، باید بانک های مرکزی را بیش از پیش توانمند کنیم یا اینکه به مردم اجازه دهیم از فناوری برای فعال کردن مستقیم مبادلات استفاده کنند؟ انتخاب یکی یا دیگری پیامدهای گسترده ای دارد و ارزش و فرصت اقتصادی را از بانک ها و واسطه ها به طرف های معامله گر تبدیل می کند. آیا باید از طریق سازمانهای بزرگ ، پیچیده و متمرکز مانند ناسا یا دارپا نوآوری کنیم؟ یا باید منابع را در ده ها یا صدها شرکت و گروه تحقیقاتی دانشگاه گسترش دهیم ، به آنها اجازه دهیم در صورت نیاز به مقیاس ، همکاری های خود را ایجاد کنند؟
شبکه الکتریکی ، تنظیم کننده ها و برنامه های کاربردی را در نظر بگیرید. همه اینها به عنوان ساختارهای کاملاً متمرکز عمل می کنند. در طی طوفان زمستانی 2021 در تگزاس ، مشخص شد که چگونه وابستگی به سازه های متمرکز می تواند فاجعه را به وجود آورد. شورای قابلیت اطمینان الکتریکی تگزاس (ERCOT) ، ناظر شبکه در تگزاس ، بشدت آماده نبود. و این بدان معنی بود که همه آماده نیستند. میلیون ها نفر در سراسر تگزاس روزها بدون برق بودند. قیمت بنزین به 9.99 دلار در هر گالن افزایش یافت ، نرخ برق به استراتوسفر نزدیک شد ، و به 9000 دلار در مگاوات ساعت رسید ، در حالی که فقط چند روز قبل از آن 50 دلار در مگاوات بود و حتی در آن زمان ، خانه ها در معرض خاموشی های نوردی قرار داشتند که آنها را از گرما ، آب ، ارتباطات و اساسی ترین آنها محروم می کرد. امکانات زمانی که دمای خارج -15 درجه سانتیگراد بود و ویروس COVID بیداد می کرد. این را با بسیاری از کشورهای جهان در حال توسعه مقایسه کنید که صاحبان خانه انتظارات خود را از نهادهای متمرکز کاهش می دهند. آنها به سادگی تصور می کنند که خاموشی و خاموشی رخ خواهد داد. آنها به انرژی خورشیدی ، یو پی اس ، ژنراتور و سایر وسایل تولید توزیع شده مجهز هستند. در پدیده ای که فقط می تواند به عنوان “تعادل فوری” توصیف شود ، هزاران سیستم تولید برق توزیع شده برای ذخیره یا تولید نیرو ، بر اساس رفتار شبکه متمرکز خاموش و روشن می شوند. این ممکن است کارآمدترین سیستم نباشد ، اما انعطاف پذیر است. و با استفاده از فناوری بعدی خورشیدی ، بادی و باتری ، ممکن است به خوبی به بهره وری یک سیستم متمرکز نزدیک شود. در آن مرحله ، آیا سیستم متمرکز به یک مسئولیت تبدیل می شود؟ یا شاید از سیستم تأمین متمرکز (برخی استدلال می کنند ، انحصار) به یک بازار آزاد که در آن تبادل انرژی همتا به همتا انجام می شود ، انتقال یابد.
در هیچ کجا تنش بین سیستم های توزیع شده و متمرکز به اندازه مناطق اطلاعات ، ارتباطات و محاسبات محسوس نیست. فیس بوک یک سیستم ذخیره سازی متمرکز برای داده های شخصی ، تصاویر ، تبادلات صمیمی و اطلاعات موقعیت مکانی برای بیش از دو میلیارد نفر در سراسر جهان است. این پایگاه داده قدرت و کنترل فوق العاده ای را در اختیار یک موجود واحد قرار می دهد. با جلوگیری از توانایی یک شرکت واحد برای دستیابی به این میزان اطلاعات ، ما به طور ضمنی اجازه داده ایم که چنین ساختارهای متمرکز وجود داشته باشد. علاوه بر این ، ما مرتباً آنها را با Whatsapp ، TikTok ، Tinder ، Clubhouse و موارد دیگر تکرار می کنیم. شبکه های اجتماعی توزیع شده ای مانند Mastodon وجود دارد ، جایی که هیچ شخصیتی همه اطلاعات را کنترل نمی کند ، اما این شبکه ها هنوز موفق نشده اند.
البته Google یک جستجوگر متمرکز است. بعلاوه Salesforce یک فروشگاه متمرکز از فرصت های تجاری در ده ها صنعت است. زوم یک سرویس ارتباطی چندرسانه ای متمرکز است که می تواند هر مبادله ای را که در آن جریان دارد ، مسیر یابی ، ذخیره ، تفسیر یا تحلیل کند. حتی می تواند فیلم شما را به چین بفرستد بدون اینکه شما بدانید. تلفن همراه و تلفن ثابت ، واتساپ ، پیام کوتاه ، دراپ باکس ، پست الکترونیکی … همه اینها سیستم های اطلاعاتی متمرکز هستند که توسط کاربر کنترل نمی شوند. در بیشتر موارد ، کاربران فعالانه ساختار سیستم های اطلاعاتی ما را به این روش متمرکز انتخاب نمی کردند. سیستم های متمرکز می توانند کارآمدتر باشند ، مشروط بر کنترل بیشتر توسط یک شرکت یا دولت ارائه دهنده سیستم ، و حتی گاهی استفاده از آنها آسان تر است. هنگامی که آنها تنها گزینه هستند و اتصال و دسترسی به اطلاعات از نیازهای اساسی هستند ، پس چاره ای نیست جز اینکه به سمت آنها جمع شوید. سیستم های توزیع شده مبادله در گذشته وجود داشته و حتی مقیاس بندی شده اند ، اما با ظهور مقصد وب به سبک پورتال ، سپس شبکه های اجتماعی و اکنون رایانش ابری بی نظیر ، آنها عمدتاً در کنار جاده قرار می گیرند.
در دهه 1970 ، هنگامی که اتصال نقطه به نقطه بین سیستم های رایانه ای که توسط خطوط تلفنی تلفنی تسهیل می شد رایج بود ، پروتکل کپی UUCP یک روش گسترده برای تبادل اطلاعات ، ایمیل ،و انتقال داده از طریق همتا بود. در این سیستم گره های شبکه به یک یا چند گره دیگر دسترسی پیدا می کنند ، که به نوبه خود به دیگران گره می یابد ، در نهایت اطلاعات را مسیریابی می کنند و آنها را در شبکه بزرگتر پخش می کنند. اگر یک گره از کار بیفتد ، شما به راحتی دور آن می چرخید. امروز ، Gmail و Microsoft Exchange 365 میزبان ایمیل همه هستند. آیا با اطمینان 100٪ می دانید که برای اطلاعات ذخیره شده در آنجا چه اتفاقی می افتد؟ آیا می دانید و یقین دارید که هیچ کارمند یا شخص دیگری نمی تواند به این اطلاعات دسترسی پیدا کند یا از آنها سو استفاده کند؟
دولت آمریكا به این نتیجه رسید كه مخازن متمركز اطلاعات خطر بزرگی برای امنیت ملی كشور است. در سال 2015 ، دفتر مدیریت پرسنل (OPM) هك شد و تمام داده های مربوط به صدها هزار كارمند دولت و پیمانكاران ، افراد امنیتی را پاك كرد. لو رفتن این اطلاعات شامل سوابق دقیق ، خلاصه های مالی ، اطلاعات در مورد خانواده ها ، مشاغل ، و تماس ها بود. تا پیش از آن تصور میشد که اطلاعاتی از این دست به بهترین شکل ممکن محافظت ، رمزگذاری و ایمن می شود. اما نگهداری مخازن بزرگ و متمرکز اطلاعات بسیار دشوار است. آنها هدفی عظیم ارائه می دهند و به دلیل مزایایی که در داخل خود ذخیره می کنند ، پاداش زیادی به مهاجمان می دهند. آنها مانند ال دورادو ، شهر افسانه ای آزتک طلا هستند و همه راه رسیدن به آنها را می دانند. وقتی بعضی وارد می شوند نباید تعجب کنیم.
پیتر تورچین ، استاد دانشگاه کانکتیکات ، مبتکر “کلودینامیک” است ، یک مطالعه مبتنی بر داده ها در مورد عواملی که به ظهور و سقوط جوامع و امپراتوری ها کمک می کند. او تصور می کند که به خودی خود کمبود منابع یا اختلاف نیست که باعث فروپاشی تمدن ها می شود. در عوض ، این پدیده “تولید مازاد نخبگان” است. درگیری بین نخبگان زمانی ایجاد می شود که افراد بسیار ثروتمند و دارای تحرک رو به رشد در جامعه ای تولید می شوند که موقعیت های ممتازی را فقط برای تعداد کمی از آنها ارائه می دهد. وقتی کادرهای نخبه از نظر آموزش و پرورش و منابع غنی از منابع ، نمی توانند ایستگاههایی را بدست آورند که به آنها آرزو می کنند ، آنها شورش را آغاز می کنند ، شورش می کنند و مارپیچهای رو به پایین را شروع می کنند که باعث غرق شدن جامعه می شود. این از یک نظر دیده می شود ، این چیزی نیست جز پیامد – حتی نفرین – تمرکز. یک ساختار مرکزی در راس خود قرار دارد ، یک رهبر. فقط موقعیت های زیادی وجود دارد که در رده های دوم ، سوم و پایین امکان پذیر است. وقتی جمعیت زیاد می شود ، یک ساختار متمرکز محدودیت طبیعی در تعداد افراد برای تصدی موقعیت های اصلی ایجاد می کند. درک این نکته مهم است که این نتیجه خود ساختار متمرکز است. برای کاهش این اثر هیچ کاری نمی توان انجام داد. این اثر، خودش در ساختار تعبیه شده است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر به تحقیقات تورچین و شمارش گسترده فاجعه های در سطح تمدن اعتقاد داشته باشد ، این جنگ ها ناشی از نزاع نخبگان ناشی از ساختارهای متمرکز است. به طور طبیعی ، با رشد و شکوفایی هر جامعه ای ، تعداد افرادی که آرزوهای بالاتری دارند نیز افزایش می یابد. این چیز وحشتناکی نیست. اما هنگامی که این آرزوها با ساختارهایی مخلوط می شوند که محدودیتی طبیعی در تعداد آرزوهایی که آرزوهایشان برآورده می شود تحمیل می کنند ، نتیجه یک ترکیب سمی و منفجره است. در دنیای مرفه سال 2050 ، وقتی 10 میلیارد نفر ، با استفاده از فناوری های نمایی ، در کشورهای ما و سراسر قاره های ما زندگی می کنند ، آیا می توان ساختارهای متمرکز را که عملاً تضمین درگیری و بی ثباتی هستند ، به خطر انداخت؟
به نظر می رسد پاسخ به سوال سیستم توزیع شده در مقابل متمرکز در زمینه های مختلف مسئله اصلی تمدنی است که امروز با آن روبرو هستیم. اگر سیاست های متمرکز را رد کنیم، توافق ها و ساختارهایی که ممکن است بر خلوص ملت ها حاکم باشد ، شعارهای جزیره ای ، بیگانه هراسی برای فوق ملی گرایی چیست؟ اگر کنترل دولت بر گسترش پولی و اعتبار CPI (شاخص قیمت مصرف کننده) به عنوان معیار اندازه گیری تورم نباشد، تکلیف بیتکوین چیست؟ حمله غیرمتمرکز و توزیع شده به سکوهای متمرکز که از نظر تاریخی بسیار مورد علاقه ارتش هستند ، دسته های پهپادی چیست؟ اگر ثبت بیومتریک متمرکز را رد کنیم، که بسیاری از تلاش برای تقویت و کنترل جمعیت هراس دارند ، تکلیف تکنولوژی تشخیص چهره چیست؟ کمپین #DeleteFacebook اگر انزجاری نسبت به جمع آوری متمرکز و گسترده اطلاعات شخصی باشد ، چیست؟ و هزاران کانال آموزشی یوتیوب ، آکادمی ها و ده ها سیستم عامل باز درسی ، اگر توزیع دانش نباشد، که انحصار یادگیری مورد استفاده دانشگاه های بزرگ و متمرکز را از بین ببرد ، تکلیف چیست؟
دیروز ، وقتی فناوری به اندازه کافی پیشرفته نبوده تا بتواند کارایی از نوعی را که امروز می بینیم ، فراهم کند ، تمرکز ارزش داشت. اما در دنیایی که ارتباطات مستقیم و پردازش ارزان قیمت در مقیاس گسترده از اطلاعات ممکن و حتی پیش پا افتاده است ، آیا هدف از تمرکز به نفع نهادهایی است که امکان تمرکز را دارند؟ متأسفانه ، یکی از این “مزایا” می تواند کنترل بر کاربران نهایی – مردم عادی – شهروند باشد. اگر یک اپراتور شبکه اجتماعی تجاری هستید می توانید از این کنترل درآمد کسب کنید یا اگر یک دولت بی رحم هستید می تواند به عنوان سرکوب از آن سود ببرید. اما تقریباً در هر دو مورد ، اکنون ارزش کمی برای افراد عادی در دو طرف مبادله قائل هستند. همانطور که جنبه های وحشیانه پارادایمهای متمرکز را در جهانی کشف می کنیم که پردازش اطلاعات در مقیاس وسیع و هوش مصنوعی پدیده های روزمره است ، پیش بینی می کنم شاهد تغییر جامعه به سمت الگوهای توزیع شده در اکثر قلمروهایی خواهیم بود که می توانند از آنها استفاده کنند.
ما در حال ورود به چنین دنیایی هستیم. جهانی که از جنس 2000شرکت جهانی ، یا متشکل از 195 کشور ، یا گروه های از G-8 یا G-20 نیست. ولی ما با دنیایی با هفت میلیارد انسان متصل و خودمختار که در یک تبادل برابر شرکت می کنند، روبرو هستیم. بگذارید برای هرج و مرج ، نظم جدید آماده شویم.
لینک منبع: The Tyranny Of Structure (forbes.com)
تهیه و تنظیم: انجمن بازرگانی ایران و کانادا
جهت استفاده از خدمات انجمن فرم عضویت را تکمیل کنید و به صدها عضو فعال اقتصادی این انجمن بپیوندید.
بازنشر این مطلب با ارائه منبع رسمی و لینک مستقیم به منبع بلامانع است.