وجود بازار سیاه آنقدر هم که به نظر میرسد برای اقتصاد مضر نیست. علت این مسئله هم این است که چنین بازارهایی میتوانند در طول بحرانهای اقتصادی به عنوان یک سوپاپ ایمنی عمل کنند و دسترسی به کالاها و خدمات را در محیطهای محدود امکانپذیر کنند. به همین ترتیب هم دولتها در بسیاری از کشورها به دنبال راهی برای رسمی کردن بازار سیاه هستند.
احتمالا بارها برایتان پیش آمده که شدیدا دنبال کالایی بودهاید و نتوانستهاید آن را در بازار یا مغازههای مختلف پیدا کنید. اینجاست که یک اصطلاح قدیمی دوباره به گوشتان میخورد. بازار سیاه در شرایطی که یک کالا کمیاب است و تقاضا برای آن وجود دارد، یکی از گزینههای مراجعه برخی افراد است.
بازار سیاه یا بازار زیرزمینی در واقع فعالیتی اقتصادی است که در خارج از کانالهای تحت نظارت دولت انجام میشود. برخی از تراکنشها و معاملاتی که در بازارهای غیرقانونی صورت میگیرند، در چارچوب پولهای «زیرمیزی» و رشوه قرار میگیرند تا شرکت کنندگان در این بازارها بتوانند از موانعی مانند کنترلهای قیمتی، بازرسی یا مالیات فرار کنند. با اینکه اندازه واقعی بازار سیاه برای هیچکس مشخص نیست، اما میتوان گفت که بازارهای سیاه به طور کلی هنوز هم بخش قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی یک اقتصاد را تشکیل میدهند. بر اساس گزارشات وزارت فدرال سنت لوئیس در سال ۲۰۱۵، بازار سیاه ۳۶ درصد از تولید ناخالص داخلی اقتصاد کشورهای در حال توسعه و ۱۳ درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای توسعهیافته را در بر گرفته است.
برآورد حجم و اندازه این اقتصاد برای رسیدن به دستاوردهای موثر از سیاستهای پولی و مالی ضروری است. به همین دلیل هم اقتصاددانان برای محاسبه اندازه حدودی اقتصاد بازار سیاه از متغیرهای جایگزین استفاده کردهاند. با این حال، هنوز هم هیچ تعریف مشخصی از پول سیاه در ادبیات یا تئوری اقتصاد وجود ندارد.
اغلب ما زمانی که اصطلاح بازار سیاه به گوشمان میخورد، به کالاها و خدمات غیرقانونی فکر میکنیم که در بازار معامله میشوند. نمونههایی از این موارد عبارتند از کالاهای تقلبی، مواد مخدر، سلاح، اعضای بدن انسان و یا حتی حیوانات کمیاب. تمام اینها به صورت قاچاق از مرزهای جغرافیایی عبور میکنند و به بخشی از تجارت اقتصاد سیاه تبدیل میشوند. با این حال، جالب است بدانید که اصطلاح بازار سیاه همچنین به چگونگی پرداخت هزینه کالا و خدمات نیز اشاره دارد.
یک مثال عینی مفهوم دیگر بازار سیاه زمانی است که شما به جای مراجعه به یک رستوران معتبر از یک اغذیهفروشی در خیابان همبرگر میخرید. این فروشنده محلی پول نقد شما را قبول میکند و با پرداخت مقدار ناچیزی از مالیات کسب و کار خودش را اداره میکند. این معامله چیزی است که طبق آنچه که پیشتر گفتیم، در گروه معاملات بازار سیاه قرار میگیرد.
بنابراین، بازار سیاه لزوما به کالاها و خدمات غیرقانونی اطلاق نمیشود، بلکه بر خلاف باور عموم، نحوه پرداخت هزینه کالا یا خدمات مورد نظر را هم در بر میگیرد. از این رو، یک کالا یا خدمات قانونی نیز میتواند به بخشی از بازار سیاه تبدیل شود. البته این در صورتی است که صاحب درآمد آن را به صورت رسمی اعلام یا قوانین مالیاتی را رعایت نکند.
پس با این وجود، اگر بازارهای سیاه شامل کالاهای قانونی نیز باشند، درک چگونگی تکامل آنها نیز بسیار حائز اهمیت است. علت اصلی این مسئله هم این است که در واقع تمام کالاهای امروزی میتوانند همین فردا بخشی از بازار سیاه بشوند.
بازار سیاه چگونه به وجود میآید؟
پول سیاه از منابع مختلفی تولید میشود. به علاوه، این فرآیند تولید پول از بخشی به بخش دیگر نیز متفاوت است. برخی از بخشها در مقایسه با سایر بخشها آسیبپذیرتر هستند. به طور مثال، بازارهای املاک، کالاهای لوکس، شمش و جواهرات در مقایسه با سایر بخشها جذب پول راحتتری دارند. پول سیاه در تمام این موارد به دلیل وجود مبالغ هنگفت پول و پتانسیل معاملات نقدی بدون وجود گزارش رسمی بدون هیچگونه مشکلی تولید میشود و بعضا به پولشویی هم میرسد.
یکی از راههای دیگر ایحاد بازار سیاه جعل است. در حال حاضر میزان فروش سرسامآور کالاهای تقلبی، جعل را به دهمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است. کالاهای جعلی با توجه به اینکه با نسخه اصلیشان مو نمیزنند، از طریق کانالهای غیررسمی به فروش میرسند و همین هم فرار مالیاتی را بسیار آسان میکند. به همین ترتیب هم هیچ یک از طرفین معامله مجبور به پیروی از هیچ استانداردی نیستند و مالیات خاصی هم پرداخت نمیکنند. این پدیده هم یکی از دیگر مواردی است که به تولید پول سیاه ختم میشود.
جدای از این دو منبع، دخالت دولت نیز یکی از مواردی است که ممکن است منجر به ایجاد بازار سیاه شود. ما اغلب قوانین را به عنوان نوشدارویی برای نوسانات قیمت میدانیم. با این حال، محدودیتهای قیمتی که در بازههای مختلف تورم توسط دولت اعمال میشوند، اغلب منجر به احتکار کالا توسط فروشندگان میشود. احتکار هم باعث ایجاد یک کمبود حبابمانند در بازار میشود و قیمتها را از چیزی که بودند هم بالاتر میبرند. از آنجایی که کالاهای ضروری همیشه میزان تقاضای ثابتی دارند، فروشندگان آنها را به سمت بازارهای سیاه هدایت میکنند تا بتوانند قیمتهای بالاتری را روی آنها اعمال کنند. به همین ترتیب هم میتوان گفت که درآمد حاصل از این رویکرد جزئی از اقتصاد سیاه محسوب میشود.
تمامی مثالهای بالا نشان میدهند که کالاهای کاملا قانونی هم میتوانند به تولید پول سیاه ختم شوند! به همین دلیل هم میتوان گفت که جنایت، قاچاق، برنامههای مخارج دولتی و جرایمی مانند رشوهخواری و آدمربایی تنها منابع تولید پول سیاه نیستند. به عبارت دیگر، تا زمانی که تقاضا در بازار وجود دارد، بخشهای مختلف میتوانند عمدا با قطع عرضه کالاها برای بالاتر رفتن قیمت با یکدیگر رقابت کنند.
با این حال، دولتها هم باید حتما مراقب باشند که خودشان وارد بازی این بازار سیاه نشوند؛ زیرا علیرغم تمام اقداماتی که در بالا به آنها اشاره کردیم، تولید پول از این طریق به طور کلی جذاب است. پول سیاه هزینههای کلی را کاهش میدهد و به دلیل کانالهای توزیع غیررسمی قوی که دارد، گردش مالی سریعتری را رقم میزند.
بازار سیاه چه تاثیری بر اقتصاد کشورها دارد؟
با توجه به اینکه هیچ تعریف مشخصی از پول سیاه در ادبیات اقتصاد وجود ندارد، میتوان گفت که تولید آن روشهای مختلفی دارد. هر روش نتیجه متفاوتی دارد و هیچ یک از آنها با یکدیگر نقطه مشترکی ندارند. به عبارت دیگر، هیچ روش استانداردی برای اندازهگیری ابعاد اقتصاد سیاه وجود ندارد و به همین دلیل هم تاثیرات آن نامشخص است.
با این حال، درآمد به دست آمده از طریق بازار سیاه منجر به زیان قابلتوجهی از خزانه عمومی میشود. این امر بیشتر به سیاستهای کلان اقتصادی ناکارآمد و کاهش کیفیت کالاهای عومی منجر میشود. علت اصلی این مسئله هم این است که این پدیده بار پرداخت مالیات را بر دوش افرادی میاندازد که استطاعت مالی کمتری دارند.
از آنجایی که حدود و اندازه بازار سیاه از کشوری به کشور دیگر نیز متفاوت است، جمعآوری دادههای دقیق درباره بیکاری، نقل و انتقالات اجتماعی و درآمد سرانه هم تقریبا غیرممکن خواهد بود و همین امر کیفیت مداخلات دولتی را بدتر میکند. این امر در یک بازه زمانی مشخص ممکن است به ضرر خود دولت و آن کشور تمام شود، زیرا کاهش کیفیت مداخله باعث بدتر شدن وضعیت شاخصهای اجتماعی-اقتصادی میشود و بیشتر مردم را مجبور به ورود به بازارهای غیررسمی میکند.
اما در نهایت، با اینکه به نظر میرسد بازار سیاه برای دولتها و اقتصاد کشورهای مختلف درست مانند یک زالو عمل میکند و از جانشان تغذیه میکند، فواید خاص خودش را هم دارد. اقتصاد سیاه فقط با مجرمان سر و کار ندارد و افرادی که در بخشهای غیررسمی مشغول به فعالیت هستند را هم در بر میگیرد. با اینکه درآمدی که آنها کسب میکنند گزارش یا اعلام نمیشود، اما همین به آنها اجازه میدهد سرپا بمانند و به عنوان یک شبکه ایمنی عمل میکند.
جالب است بدانید که بازار سیاه برای مصرفکنندگانی که در گروههای کمدرآمد قرار دارند هم به دلیل عدم وجود مالیات جایگزینهای ارزانتری را فراهم خواهد کرد. این مسئله به آنها اجازه میدهد تا به جای استفاده از کمکهای دولتی از درآمد خودشان استفاده کنند. به عنوان مثال، یک لولهکش که ساکن آمریکاست، برای دریافت مجوز خود باید هزینه زیادی را بپردازد و به همین دلیل هم بدون مجوز به فعالیت مشغول میشود. اما اگر بازار سیاهی برای این کار وجود نداشت، همین فرد ممکن بود با کوپنهای غذا زندگی خودش را بگذراند. این بازار غیررسمی در واقع باعث شده تا افراد بدون مجوز هم بتوانند کاری که در حیطه تخصصشان است را انجام دهند و از این طریق امرار معاش کنند. البته با اینکه این لولهکش بدون مجوز از نظر اقتصادی به عنوان یک فرد متقلب شناخته میشود که مالیات نمیپردازد و درآمد خود را هم گزارش نمیدهد، میتوان گفت که وی بر اقتصاد فعلی کشور تاثیر خاص خودش را دارد.
بنابراین، با اینکه بازار سیاه برای اقتصاد تمام کشورها هزینههای خاص خودش را دارد، اما نمیتوان فواید و مزایای آن را نادیده گرفت. این فواید با توجه به زمان لازم برای اجرای قوانین سختگیرانه برای نظارت بر درآمد در اقتصاد، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، به مرور زمان پذیرفته شدهاند و در جوامع مختلف دیده میشوند.
منبع مقاله : لینک مطلب
تهیه و تنظیم: انجمن بازرگانی ایران و کانادا
جهت استفاده از خدمات انجمن فرم عضویت را تکمیل کنید و به صدها عضو فعال اقتصادی این انجمن بپیوندید.
بازنشر این مطلب با ارائه منبع رسمی و لینک مستقیم به منبع بلامانع است.