در دنیای تولید، انواع مختلفی از مدلهای تجاری وجود دارد که شرکتها برای تولید محصول از آنها بهره میبرند. سه مدل تولیدی متداول عبارتند از OEM، ODM و OBM. این اصطلاحات ممکن است تا حدی برای شما گیج کننده باشند، اما هر یک به سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید اشاره دارند. درک تفاوتهای بین مدلهای OEM، ODM و OBM، میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانهتر در خصوص اتخاذ استراتژی کسب و کار مناسب کمک کند.
1- (Original Equipment Manufacturer) OEM
OEM به شرکت یا تولیدکنندهای اطلاق میشود که محصولاتی را برای شرکت دیگری تولید میکند. شرکت OEM بهطور معمول به عنوان متعهد به تولید محصولات به صورت انحصاری برای شرکت سفارشدهنده (برند) عمل میکند، بنابراین برند سفارشدهنده بر روی محصول موجود در بازار، لوگو و نشان خود را قرار میدهد. این مدل معمولاً به منظور کاهش هزینههای تولید و افزایش انعطافپذیری برند استفاده میشود در این مدل، شرکت OEM مسئول طراحی، تولید و کنترل کیفیت محصول است، در حالی که شرکت دیگر مسئول بازاریابی، فروش و توزیع میباشد.
برای مثال، شرکت الجی یک OEM است که لوازم الکترونیکی مصرفی و کالاهای بادوام مصرفی تولید میکند. این دستگاهها با نام تجاری ال جی به فروش میرسند و در کارخانههای خود شرکت ال جی تولید میشوند.
2- ODM (Original Design Manufacturer)
ODM به تولید کنندهای اشاره دارد که محصولاتی را بر اساس طراحیها و نیازهای شرکت سفارشدهنده تولید میکند. شرکت سفارشدهنده، ایدهها، مشخصات فنی و طرحهای محصول را ارائه میدهد و تولید کننده مسئولیت تولید و اجرای طرحها را بر عهده میگیرد. این شرکتها بهطور معمول در زمینههای فناوری و الکترونیکی فعالیت دارند. شرکتهای ODM دارای تخصص و زیرساخت لازم برای تولید محصول به صورت کارآمد و مقرون به صرفه هستند.
به عنوان مثال، اپل به واسطه طراحی محصولات خود بسیار شناخته شده است، اما از ODMها نیز برای تولید آنها کمک میگیرد. فاکسکان، یک تولید کننده لوازم الکترونیکی تایوانی، یکی از ODMهایی است که اپل برای تولید آیفون، آی پد و سایر دستگاه ها از تولیدات آنها استفاده میکند.
3- (Original Brand Manufacturer) OBM
OBM به شرکتی اطلاق میشود که محصولات خود را با نشان تجاری (برند) خود عرضه میکند و مسئول تبلیغات، بازاریابی و فروش آن محصولات است. این شرکتها برند خود را توسعه داده و برای محصولات خود استفاده میکنند. آنها ممکن است تولید محصولات خود را به شرکتهای OEM یا ODM بسپارند، اما همچنین میتوانند بهصورت مستقل محصولات خود را تولید کنند.
برای مثال، تسلا یک شرکت OBM است که خودروهای الکتریکی را با نام تجاری خود طراحی، تولید و به فروش میرساند. آنها بر همه فرآیندها، از طراحی ماشینها گرفته تا نرم افزاری که آنها را اجرا میکند، کنترل دارند.
تفاوتهای کلیدی
تفاوت اصلی بین مدلهای OEM، ODM و OBM در سطح مشارکت آنها در فرآیند تولید است. OEMها محصولاتی را طراحی و تولید میکنند که با نام تجاری شرکت دیگری فروخته میشوند، در حالی که ODMها محصولاتی را بر اساس طرحها و مشخصات ارائه شده توسط شرکتی دیگر تولید میکنند. شرکتهای OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی کرده و تحت برند خود آنها را به تولید و فروش میرسانند.
تفاوت اصلی دیگر آنها، میزان کنترل داشتن هر یک از این مدلها بر فرآیند تولید است. OEMها کمترین کنترل را دارند، زیرا تنها مسئول طراحی و تولید محصول هستند. ODMها کنترل بیشتری دارند، زیرا صرف تظر از برندسازی، تنها مسئولیت فرآیند تولید را بر عهده دارند. شرکتهای OBM بیشترین کنترل را بر فرآیند تولید دارند، زیرا آنها مسئول کل فرآیند، از طراحی گرفته تا بازاریابی و فروش هستند.
- قوانین اولیه لیبل مبدا محصولات غذایی در کانادا
- فرانشيز؛ آيا خريد فرانشيز كار صحيحي است؟
- آیا هوش مصنوعی گوگل به «قوه ادراک بشری» دست یافته است؟
مزایا و معایب هر یک از انواع این مدلهای کسب و کار
OEM ( سازنده تجهیزات اصلی )
مزایا
- کاهش هزینههای تولید به دلیل صرفه جویی در مقیاس تولید
- توانایی تمرکز بر تواناییهای اصلی و برونسپاری وظایف غیر اصلی
- ایجاد فرصت برای همکاری با برندها و صنایع مختلف
- کاهش ریسک و مسئولیتهای مربوط به برندسازی و بازاریابی
معایب
- وابستگی به صاحب برند برای بیزینس و درآمد
- کنترل محدود بر محصول و برند آن
- عدم تمایز از رقبایی که ممکن است از همان OEM استفاده کنند
ODM ( تولید کننده طرح اصلی )
مزایا
- تولید مقرون به صرفه به واسطه داشتن تخصص و کارایی
- امکان سفارشیسازی و انطباق با نیازهای مختلف مشتری
- ایجاد فرصتی برای همکاری با مشتریان و صنایع مختلف
- افزایش کنترل بر فرآیند تولید
معایب
- وابستگی به مشتری برای بیزینس و درآمد
- کنترل محدود بر محصول نهایی، که ممکن است به طور کامل با دیدگاه ODM هماهنگ نباشد
- خطر تقلید محصول و کالایی شدن
OBM ( تولید کننده برند اصلی )
مزایا
- کنترل کامل بر محصول، از طراحی تا توزیع
- قوی بودن هویت و بالا بودن نرخ آگاهی از برند
- ایجاد فرصتی برای تولید محصولات منحصر به فرد و متمایز شدن از رقبا
- وجود پتانسیل برای حاشیه سود بالاتر
معایب
- وجود ریسک و مسئولیت بالاتر در زمینه برندسازی، بازاریابی و فروش
- هزینههای اولیه بالاتر برای طراحی، تولید و بازاریابی
- انعطاف پذیری محدود برای انطباق با تغییرات بازار یا نیازهای مشتری
کدام مدل بهتر است؟
هیچ پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد، زیرا بسته به نیازها و اهداف هر شرکت، مدل انتخابی میتواند متفاوت باشد و هر مدل کسب و کار مزایا و معایب خاص خود را دارد.
OEMها این مزیت را دارند که میتوانند برای چندین شرکت محصول تولید کنند، که همین امر میتواند منجر به صرفهجویی در تولید انبوه و کاهش هزینههای تولیدی شود. با این حال، این شرکتها کنترل کمتری بر فرآیند برندسازی و بازاریابی محصول دارند.
ODMها این مزیت را دارند که میتوانند محصولات را به طور کارآمد و مقرون به صرفه تولید کنند، با این حال، کنترل کمتری بر محصول نهایی دارند و ممکن است با سایر ODMها وارد رقابت شوند.
شرکتهای OBM از مزیت کنترل کامل بر فرآیند تولید برخوردار هستند که همین امر برای آنها این امکان را فراهم میکند تا محصولات منحصربهفرد ایجاد کنند و هویت برند خود را قویتر کنند. با این حال، آنها با ریسک بیشتری مواجه هستند، زیرا مسئول کل فرآیند هستند.
در نتیجه، OEM، ODM و OBM انواع مختلفی از مدلهای تولیدی با سطوح مختلف مشارکت در فرآیند تولید هستند. OEMها محصولاتی را برای سایر شرکتها طراحی و تولید میکنند تا با نام تجاری آنها به فروش برسند. ODMها محصولاتی را بر اساس طرحها و مشخصات ارائه شده توسط شرکت دیگری تولید میکنند و شرکتهای OBM محصولات را با نام تجاری خود طراحی و تولید کرده و به فروش میرسانند. هر مدلی مزایا و معایب خاص خود را دارد و انتخاب اینکه کدام یک از آنها برای یک کسب و کار کارآمدتر است، به نیازها و اهداف شرکت بستگی دارد.
تهیه و تنظیم: انجمن بازرگانی ایران و کانادا
جهت استفاده از خدمات انجمن فرم عضویت را تکمیل کنید و به صدها عضو فعال اقتصادی این انجمن بپیوندید.
بازنشر این مطلب با ارائه منبع رسمی و لینک مستقیم به منبع بلامانع است.